درباره وبلاگ خدای مهربون یارتون . . . .برای تبادل لینک این وب و عشق بی انتهای پسره تاریکی ها ...؟ لینک کنید اولین فرست که به لینک رسیدم رو چشم عزیزم حتما لینکت میکنم > > > >\ > > > . . . . . این غربت زده تنها رو فراموش نکنید تنهای هام دار کم کم از بین ام میبره . منتظرم عزیز های دلم حالم من بد نیست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!! خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد داد شد عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام . . . . . . . . . . . . بخونید و لذت ببرید فقط گریه تون نگیره ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! ! غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد بـه خـدا نـمــیـری از یا . . . . . . . . . . . . . خیلی وقت دیگه نیستی بودنت شده یه حسرت میرم و تنها میمونی که بشه برات یه عبرت روزگاری دل ما هم گره خورده بود اما من که شیدایم و تنها انشالله نباشی تنها روزگار ما همینه,روزگار دل بریدن میشینم تنهای تنها,از ته دل آه کشیدن میروم و رو شونه هایم مونده یه نگاه خسته پبش تو به یادگاری میذارم دل شکسته میرم اما تو بدون که زخمیم,پرهام شکستن من که رفتم اما قومی به امید تو نشستن سهم من خاطره بود وحسرت یک دل پرخون تو ولی خوش باش تا خوشحال میگذره شبهای مجنون . . . . . . . . . . . متن ترانه همدم کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه خودت میدونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه کنارم هستی و باز هم بهونه هامو میگیرم میگم:وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم از اینجا تا دم دربرهم بری دلشوره میگیرم فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم محله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم میدونم که یه وقت هایی دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو میخوای یه جورای خودآزاری کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاست دریا مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا قشنگه ردپای عشق میاد زیر چتر برف اگه حاله منو داری می فهمی یعنی چی این حرف میدونم که یه وقت های دلت میگیره از کارم روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری تو هم از بس منو میخوای یه جورای خودآزاری آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
тωσ σƒ υѕ αℓσηє
вι ηαм & вι кαѕι
شنبه 13 مهر 1392برچسب:جملات عاشقانه, :: 11:30 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه شنبه 30 شهريور 1392برچسب:جملات غمگین,گریه آور, :: 12:44 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
می گویند: خوش به حالت! از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی … ! نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند، نه ابـرو...! پنج شنبه 28 شهريور 1398برچسب:, :: 9:30 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
سلام تشکر دوستان اگر وبلاگ من مشکلی داشت لطفا قسمت نظر ها بهم بگین تا بهش رسیدگی کنم ممنون جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, :: 14:39 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
من تا کــي بــايد بشــينم پاي قــولاي طلائيت جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, :: 14:38 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
آســـــمون مـن و تــو يـــه مـــدّته ســيا شدهگـــفتن دُوسِت دارم کـــم شــده،کيميا شده اون غروری که گذاشته بوديمش يه جای دِنجاومــده بــاز تــوی قلب مـن و تــو خـــدا شده رنـگ و رو رفـته شـده خـدافظی حتی سلامتــو عزيزم، پرکشيده اون بهجاش شما شده اون حسادتا کـه اوّل طعم عاشقی رو داشتحـــالا انگـــار ارزشش قــــدِّ يـــه ادعـــا شده اون دسـا کـه داده بوديم توی رويـامون به همتــــقصير کــيه نــــميدونم، ولـــی رهـــا شده مـــا قــــرار نـــبود مثِ بــقيه زنـــدگی کـــنيمچــــرا حــرفامون مثِ تــــــموم آدمــــــا شـده گنبد عشق مــن و تـــو ضـــريحاش طلايی بودطـــلاها ريـــخته و جــنس گــــنبدا بــــلا شده نکـــنه خــــدا نکـــــرده دل تـــو چه جــور بگـمکسـی رو يـه جـــــايی ديـده يعنی مبتلا شده مــا رو چشممون زدن، مـا که با هم بد نبوديممــا چه تقصيری داريــم کــه قحطی وفـا شده کسی کـه مـراقبِ عــاشقيمون بود همه وقتحــالا بــه شکسـتن عــهدا بـــی اعــتنا شـده مـن يــه مـــدّته تـــحمل مــی کنم غـصّهها روبهخودم میگم شايدراسراسی اشتباه شده امّـــا نـــه، ديــــدم کــه عشــق روزای اوّلمـونرنـگ عــــادتِ بــــــدِ روزا و هـــــــفتهها شــده دل مــن دسـتاشو بــرده آســمون اون ور مــاهچشـــــامم خــــونه امــــنِ ابـــرای دعـــا شده امّا کاش اونکسی که ديروز میگفت مالِ منهخــــيلی راحت بگــه کــه ديگــه ازم جدا شده
جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
چشمشافتادبهمنوهمونیکه میدونی شدبـــذار راحـــتت کـــنم يـعنی دلـم ديـوونه شد دلِ من کـه عــمری رفـته بـود سراغ زندگيشبــه بـــيابون زد و دنـــبال چشــاش روونه شد اون تــا ديـــد ديـوونشم ديگــه بهم نگـا نکــردعـــاشقيم بـرای رفـتنش، واسش بهونه شد گـــفتم ايـن تـير نگــاتو، تـوی قـلب مــن نــزنديگه قـلب مـن واسـه تـيرای اون نشونه شد روزا تـــو خـــــــــيابونا آواره نگـــــــاش شــدمشــــبا هـــم بـيابونا واسـه غـريبيم خونه شد ديگه مطمئن شد اون که مـنگرفتارش شدمعشق مـن از اونـايی کـه تـا ابد می مونه شد يـه شب امّـا واسه هميشه رفت يه جـایدورچون نگفت کجا می ره، بـاز تقصير زمـونه شد
جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, :: 14:29 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
چشـم مـن گــم شـد و تـو پنجرهها نيومدیگـفته بـودم واسـه خـــــاطر خــــــدا نيومدی يکــی گفت شــبای مهتاب بشينم دعا کنمبـالا رفت دســـتای مـن واسـه دعــا نيومدی دلِ مـن اســير چشمای تـو شد حتی واسهايـن کــه ايـن دــيوونه رو کنی رهـــا نيومدی واســه تــو نـوشـته بـودم کـه دلــم ديـــوونتهتــو گـذاشـتی بـه حسـاب يــه خـطا نيومدی يکی گفت اوّل راه ســخت مجـــنونی هنــوزســـر گذاشـــتم بــه دل بــــيابـونا نــــيومدی يکی گفت بـــرو واســـه کـــبوترا دونــه بــريزدلـــــمو ريــــختم واســـه کــــبوترا نــيومدی ســـبزی زنــدگيمو بستم به غوغــای ضـريحامـــانت دادم اونـــو دســت رضــــا نــيومدی نــذرمــو نـوشتمش رو گُـــــلا تــا يـــادم نــرهنــذرا رو يکــی يکــی کـــــردم ادا نـــيومدی گـفته بــودم يــه کســــی بــياد بگه آخـرشهلااقـــــل بــــيا بـــــرای يــه نگــــــا نـــيومدی گفته بــودن بــــيا از عشـق تـو ديــوونه شدهلااقـــل بــــرای خــــــاطر شـــــــفا نـــيومدی آشِــــناتـرين غــــريبهای تـــو قــصّههای مـنمـــنو کُشـتی تــو غــــريبِ آشــــنا نــيومدی ديدمت رد میشـدی از کـوچههای خـــاطرهالتـــماست کــردمــو گـفتم بـــيا، نـــيومدي؟ خوبيا تموم می شن می رن يه جا تو خاطرهمـثِ تــــو رفـتی سـراغِ خــوبيا نـــيومدی نمیگم بــيا، اگـــه دوس نــداری بــياي، نـیالااقـــــل فقط بـهـم بگـــــو چــــرا نـــيومدي؟
پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 12:24 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
همیشه همه تویه بن بست زندگی بر میگردن سراغ عشق اولشون اما چه سخته روزی که عشق اولت بره سراغ عشق اولش............ پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 12:22 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو رو پیدا کردم یاد اونروزی افتادم به صدتا بهتر از تو گفتم من بهتریو دارم پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : вι ηαм & вι кαѕι
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی … !
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابـرو...! صفحه قبل 1 صفحه بعد |
|||
|